سیاست
دون ژوانهای جوان ارگ؛ سکس با چاشنی سیاست
دون ژوان، افسانۀ معروفیست در مورد یک مرد زنباره که در اغوای زنان استاد است. این افسانۀ دلپذیر مورد توجه نویسندهگان بسیاری قرار گرفته است. دون ژوان به گونۀ لگام گسیخته زندهگی را وقف فریفتن زنان میکند. او زنان را که در سنهای مختلف قرار دارند، از هر راه به دست میآورد و میپندارد که فاتح قابل تحسین آنان است. دون ژوانِ فرهنگ غربی را میتوان معادل زنباره در زبان فارسی دانست و در فرهنگ معین، زنباره به معنی مردی آمده است که آمیزش با زنان را بسیار دوست دارد.
در طول تاریخ سیاستمداران و حکام در یک معنی زنبارهگانی بودند که امور مملکت فرع زندهگیشان بود. در نظر دون ژوان زن وسیلهیی برای کامجوییست و باید آن را به دست آورد؛ خواه با فریب یا هر وسیلۀ دیگری.
در تاریخ معاصر افغانستان بارزترین نمونۀ سیاستمداران دون ژوانوار، تیمورشاه، فرزند احمدشاه ابدالی و امیرحبیبالله فرزند عبدالرحمان خان است که هر کدام زنان بسیاری را در پیرامون خود جمع کرده بودند و جالب این که برای مشروعیت این کار از مذهب نیز مجوز به دست میآوردند.
در آن روزگار زنان متاع شمرده میشدند و اختیاری از خود نداشتند، بر خلاف امروز که زنان در افغانستان با عنوان «نیم پیکر جامعه» صاحب اراده و اختیار شمرده میشوند، در لایههای مختلف اجتماع از جمله دولت حضور دارند و جامعۀ مردسالار لاجرم این واقعیت را پذیرفته است.
اما به نظر میرسد که جامعۀ مردسالار و سنتی افغانستان، تنها نقاب دموکراسی بر چهره زده و جالبتر این که شماری از منادیان مردمسالاری، در عقب این نقاب پناهگاههایی برای زنبارگی خود ساختهاند. حبیبالله احمدزی، مشاور پیشین رئیس جمهور که از اردوگاه غنی کنار کشیده شد به تازهگی از راز سر به مُهر دون ژوانهای جوان در ارگ پرده برداشته است.
پیش از آن که احمدزی راز دون ژوانهای جوان را فاش کند، شایعاتی میان روزنامهنگاران و شماری از فعالان مدنی دهان به دهان میشد مبنی بر این که شماری از افراد نزدیک به ارگ ریاست جمهوری حرمسراهای مخصوص به خود دارند.
نجیبالله احمدزی که از نزدیک به اردگاه غنی در تماس بوده، روایت میکند که شهروندهای از غرب آمده و شماری از فولبرایترهای نزدیک به رئیس جمهور غنی سرحلقۀ دون ژوانهای سیاسی افغانستاناند. این جماعت در بدل اخاذی جنسی در جابهجایی زنان و ارسال شماری از نمایندهگان زن به مجلس نمایندهگان نقش دارند/داشتهاند.
به نظر میرسد که در تسهیل سوء استفادۀ جنسی از زنان و تحقیر زنان، شماری از زنان دوشهروندی و یاران نزدیکشان نقش اساسی دارند. این جماعت موفق شدند ملاک شایستهسالاری را به ملاک تنانهگی فروکاسته و بدبینی جامعۀ سنتی در برابر زنان را برانگیزند.
در مردم سالاری افراد صرف نظر از تفاوت جنسی، حق مشارکت در سیاست را دارند و ملاک صعود افراد به مدارج بلند، شایستهگی و حمایت مردم است؛ این امر در مورد هر دو جنس زن و مرد صدق میکند. تردیدی وجود ندارد که آدمی در مورد تنش مختار و مالک است، اما اگر زنانی در بدل دریافت پول و مقام اجتماعی تن خود را در رهن دون ژوانی میگذارد که میپندارد زن وسیلهیی برای خوشگذرانی است، در حقیقت نباید معترض کسانی باشند که با استفاده از زور زنان زیادی را تصاحب میکردند. در این معامله پول و یا مقام اجتماعی جای زور را میگیرد و حیلۀ قدیمی مردسالاری برای سوءاستفاده از زنان با شمایل تازه تجلی میکند.
متأسفانه این فرهنگ نادرست را آن شماری از مردان از غرب برگشته یا حواریون آنان ترویج کردند؛ این روی دیگر سکه است که زیر نام دین و مذهب زنان را به بردگی در میآورند. شگفتآور اینست، گروهی که در حرمسراها به صورت دستهجمعی وسیلۀ خوشگذرانی یک مرد میشوند، چنان تفسیر میکنند که چون مالک تنشاناند، این امر منافاتی با آزادی زنان ندارد.
جایگزینی تن به جای توانایی، پیامد ناگوار اجتماعی داشته و مسبب کجفهمی جامعۀ سنتی افغانستان در مورد تواناییهای زنان شده و فرهنگ ناشیپروری را تقویت کرده است. جالب اینست که در میان شماری از فعالان حقوق زنان شماری نیز حضور دارند که پذیرفتهاند، زن دوم یک مرد باشند؛ اینچنین زندهگی یک همجنس خود را بدتر ساختهاند.
دون ژوانهای جوان که اکنون در مدارج بلند حکومت قرار دارند، سیاست برای آنان بستریست که در آن میتوانند کام خود را به دست آورند و در زنبارهگی غرق شوند. دون ژوانهایی که قدرت را در دست دارند، الگویی شدهاند برای مردان زنآزار در لایههای پایین اجتماعی که راه این جماعت را میپیمایند.
یادداشت: حرمت همۀ زنانی که با تلاش و استعداد به جای رسیدهاند محفوظ است.